دانلود تحقیق درمورد بررسي رابطه بين سن و تحول قضاوت اخلاقي دانشجويان
با دانلود تحقیق در مورد بررسي رابطه بين سن و تحول قضاوت اخلاقي دانشجويان در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق بررسي رابطه بين سن و تحول قضاوت اخلاقي دانشجويان را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق بررسي رابطه بين سن و تحول قضاوت اخلاقي دانشجويان ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد بررسي رابطه بين سن و تحول قضاوت اخلاقي دانشجويان
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:160 صفحه
قسمتی از فایل:
مقدمه: جايگاه اخلاق در جهان معاصر:
در عصري زندگي ميكنيم كه تنظيم روابط اجتماعي بر اساس اصول اخلاقي اهميتي فوقالعاده پيدا كرده است. زندگي، آسايش و حرمت شخصي هر يك از ما، بيش از پيش، در گرو آن قرار دارد كه اصول اخلاقي تا چه حد به طور عمومي مورد رعايت قرار ميگيرند. در بسياري از عرصههاي نوين كار و زندگي اگر انسانها نخواهند به احكام اخلاقي وفادار بمانند هيچ نيرويي براي بازداري آنها از تجاوز به حقوق يكديگر وجود ندارد. همبستگي جماعتي و قومي و قوام زندگي اجتماعي نيز ضعيفتر از آن است كه افراد را به يكديگر مرتبط سازد و انسانها بيش از پيش به صورت افراد مجزا، مستقل و بي اعتنا نسبت به يكديگر درآمدهاند.
دولتهاي ملي، به دنبال جهاني شدن اقتصاد و عروج نهادهاي سياسي بين المللي، قدرت و اعتبار خود را تا حد زيادي از دست داده اند؛ بحرانهاي اقتصادي و سياسي و انقراض باورهاي سخت گيرانه سنتي تضعيف دستگاههاي امنيتي را به همراه آورده است؛ و نهادهاي گوناگون جامعه، محكوم به انشقاق و از هم پاشيدگي، توان نظارت بر اعمال اعضاي خود را از دست دادهاند. در نتيجه، حوزههايي از زندگي اجتماعي كه بر آنها هرج و مرج و اغتشاش حاكم است به طور مداوم در حال تكثير و گسترش هستند. در اين شرايط تنها اخلاق است كه به علت موقعيت استعلايي خود ميتواند، انسانها را به جدي گرفتن مسئوليت خود در قبال يكديگر فرا خواند.
اما امروزه آموزههاي اخلاقي نيز در وضعيتي بحراني قرار دارند. بنيادها، مراجع و تكيه گاههاي سنتي احكام اخلاقي، تا حد معيني مشروعيت خود را از دست دادهاند و هيچ گونه الگوي رفتاري معيني – حداقل براي نسل جوان – وجود ندارد.
هنجارهاي اجتماعي، باورهاي مذهبي و آموزشهاي فلسفي، سه بنياد اصلي ترويج آموزههاي اخلاقي، هر يك به نوعي، ديگر از اعتبار و نفوذ ديرينه خود برخوردار نيستند.
هنجارهاي اجتماعي، از يك سو، حالتي آن چنان مجرد و عام پيدا كردهاند كه هيچ تكليف مشخصي را براي كسي تعيين نميكنند و از سوي ديگر، دليل انشقاق جامعه و تضعيف نهادهاي اجتماعي اقتدار و نفوذ خود را بر اذهان مردم از دست دادهاند. در سطح كلي زندگي اجتماعي، مشروعيت هنجارهاي اجتماعي چندان ضربه نخورده است، اما اين هنجارها آن قدر از اقتدار برخوردار نيستند كه فرد را از تكروي و بيتوجهي به منافع جمع باز دارند.